با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
چون زلف توام جانا ، در عین پریشانی / من چشم تو را مانم ، تو اشک مرا مانی / من خاکم و من گردم ، من اشک و من دردم / تو مهری و تو نوری ، تو عشقی و در جانی .
چنان که از قفس هم دو یاکریم به هم / از آن دو پنجره ما خیره میشدیم به هم به هم شبیه ، به هم مبتلا ، به هم محتاج / چونان دو نیمه ی سیب که هر دو نیم به هم .
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم / با اشک ، تمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم ساعتو نمیشه فهمید ، اگه بی تو سپری شه . طاقت دوری ندارم ، نمیتونم مگه میشه ؟